بابایی تولدت مبارک
سلام
قربون گل پسرم برم که مجبوری ساعت 8 میگیره میخوابه وکلی غر میزنه.امروز بابایی با دوستاش رفته بود کوه ومنو شما تو خونه کلی بازی کردیم.بهت گفتم فردا تولد باباس و توهم گیر دادی که واسه تو تولدم بگیرم.قرار شد به بابایی چیزی نگیم تا فردا اما همین که صدای در اومد فوری زدی بیرون و با صدای بلند داد زدی بابا یی تولدت مبارک.بابایی کلی خوشحال شدو قربون صدقه ات رفت .کلی هم بابایی بازی کردی و خسته گرفتی خوابیدی
همسرم عشقم اینبار برای تو می نویسم. خدا سرنوشت ما را کنار هم قرار داد تا به آرامش برسیم،پستی ها وبلندی های زیادی و رو سپری کردیم ولی امیدوارم شادی های پیش رویمان بیشتراز غم های کوچکمان باشد.تلخی هایمان فراموش شود و خدا سایه ی آرامش را بر زندگیمان حکم فرما کند .عزیزم تولدت قشنگترین شب زندگی مان پراز آرزوهای قشنگ