محمد یاسینمحمد یاسین، تا این لحظه: 14 سال و 11 ماه و 24 روز سن داره
یسنا کوچولوی مامانیسنا کوچولوی مامان، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 20 روز سن داره

محمد یاسین و یسنا جون زیباترین هدیه های خداوند

سال نو مبارک

سلام پسرم ششمین بهارت مبارک .ببخش که این مدت سراغ وبلاگت نیومدم اصلا حالم خوب نبود اما خدا رو شکر الان  خیلی بهترم  وبه توهم خوش میگذره.این روزا با پسرعموهاو خاله هاودایی ها حسابی بازی می کنی و اصلا احساس خستگی  نمی کنی.ایشالله سال خوبی برای توو تموم بچه  ها ی ایران زمین باشه
5 فروردين 1394

بابایی تولدت مبارک

سلام قربون گل پسرم برم که مجبوری ساعت 8 میگیره میخوابه وکلی غر میزنه.امروز بابایی با دوستاش رفته بود کوه ومنو شما تو خونه کلی بازی کردیم.بهت گفتم فردا تولد باباس و توهم گیر دادی که واسه تو تولدم بگیرم.قرار شد به بابایی چیزی نگیم تا فردا اما همین که صدای در اومد فوری زدی بیرون و با صدای بلند داد زدی بابا یی تولدت مبارک.بابایی کلی خوشحال شدو قربون صدقه ات رفت .کلی هم بابایی بازی کردی و خسته گرفتی خوابیدی                                 همسرم عشقم   اینبار برای تو  می ...
30 دی 1393

فرشته کوچولوی من

سلام عزیز دلم امروز به خاطر اینکه می تونی کلمات زیادی و بخونی بابایی واست جایزه گرفت  ومن به مربیت دادم که بهت بده . وقتی از مدرسه برگشتم اینقدر شوق و ذوق داشتی که نگو .قربونت برم که هر روز کلمه های بیشتری رو میخونی و بازم ازم جایزه می خوای .تو هم که اصلا از جایزه خواستن کم نمیاری امروز از شوق تشویقت تو مدرسه همه ی کارهاتو خودت تنهایی انجام دادی ..فکر کنم داری دوباره نقشه میکشی الان خسته از بازی کردن وگرفتی خوابیدی/اگه تونستم یه روز میام مدرسه تو کلی عکس با دوستای نازت میگیریم تا اینجا دوست های دیگه ات هم ببینن                              &nb...
28 دی 1393

یک جمعه ی سرد زمستانی

سلام عزیزدلم امروز روز عید و روز جشن وشادی بود.وهمینطور سالی که منو بابایی نامزدی کردیم این شب عزیز بود.امروز کلی بازی کردی و تا خواستم بخوابونمت زود خوابیدی.جالب اینجاست امروز صبح حواسم نبود جمعه است و موبایلو تنظیم کردم تا برای رفتن سر کار بیدار شم وای خدا اولین بار بود همچین اتفاقی افتاد بعدش شما بیدار شدی و دیگه نخوابیدی خلاصه منم خیلی خوابم میومد اما اینقدر شیطنت کردی که دیگه نخوابیدنو ترجیح دادم.بعد خوردن صبحانه و نظافت  خونه  بابایی باهات تکالیفتو کار کرد.قربونت برم تا امروز کلی نشانه یاد گرفتی(آ ب ت س ش ر ز ژ خ ی ل ف )و خیلی کلمه ..فدات شم هر موقع می خوام باهات کار کنم شیطونیات گل میکنه و میگی اگه می خوای جواب بدم باید ف...
19 دی 1393