بدون عنوان
سلام عزیزای دلم.این دو هفته خونه ی آقا جون و بابا بزرگ بودیم.روزای خیلی گرمی بود که الانم بدتر شده.این مدت با رفتن به کوه و پارک حسابی خوش گذروندی اما واقعا من سختم بود. پاهام به شدت درد میکردند و مدام بیحال بودم خواب شبانه ام پر از آه و ناله بود که اونم اگر خوابم میبرد.بالاخره دکترمو عوض کردم داروهای تقویتی برام نوشت .و به اصرار خودم یه مسکن برای تحمل درد های شبانه برام تجویز کرد .از اول بارداری تا...
نویسنده :
مامان محمدیاسین و یسنا گلی
23:20